توجه ظریف
از خرید برگشته بودیم و داشتم روسری ام را در می آوردم در عالم خودم بودم که گفت: مریم غضروف بینیات هم خیلی نازک است. اول نفهمیدم که منظورش چیست؟ غضروف بینی من چرا الان مهم شده است. قبل از اینکه سول کنم خودش تکمیل کرد که پوستت خیلی نازک است. توی ماشین که نشسته بودیم غضروف بینیات هم از تابش آفتاب قرمز شده بود. خندهام گرفت. هیچ وقت فکر نمیکردم قرمز شدن غضروف بینی من در آفتاب توجه کسی را به خودش جلب کند. حتی توجه خودم را تا به حال جلب نکرده بود. اما حالا روبرویم ایستاده بود و مهربان نگاهم میکرد و با دقت راجع به مسالهای صحبت میکرد که به ظاهر اصلا مهم نبود. شنیدن این حرف از زبان کسی که واضح ترین مسائل را گاهی نمیبیند و به آن دقت نمیکند برایم جالبتر بود. یک حال عجیبی داشت دریافت این توجه ظریف از مردی که نگاهش به موارد کلی و بدون جزئیات است.
#عاشقانهها
- ۱۹/۰۶/۰۳